سرمقاله فرهیختگان/ طالبان و پرونده پیچیده مواد مخدر در افغانستان
افغانستان
بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - فرهیختگان / « طالبان و پرونده پیچیده مواد مخدر در افغانستان » عنوان یادداشت روزنامه فرهیختگان به قلم احمدرضا مشرف است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
از آنجا که افغانستان طی چند دهه اخیر همواره در جایگاه بزرگترین تولیدکننده مواد مخدر دنیا قرار داشته، بحث کاشت و قاچاق مواد مخدر بهعنوان یک موضوع کلیدی و بسیار سرنوشتساز در حوزه مسائل افغانستان و همچنین در روابط دولتمردان کابل با جامعه جهانی در نظر گرفته شده است. بر همین اساس انتشار برخی گزارشها درمورد کاهش چشمگیر کاشت خشخاش در افغانستان تحت حاکمیت امارت اسلامی طالبان، در روزهای اخیر بهشدت مورد توجه قرار گرفته و دیدگاهها و نظرات متفاوتی را در رابطه با صحتسنجی این گزارشها و به تبع آن نسبت به عملکرد طالبان در بحث مبارزه با مواد مخدر رقم زده است.
گزارشهای جدید در مورد کاشت مواد مخدر در افغانستان چه میگویند؟
گزارشهای اخیر در رابطه با وضعیت مواد مخدر در افغانستان از سوی منابع انگلیسی مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته و ظاهرا نخستین بار نیز از سوی خبرگزاری بیبیسی انتشار یافته است. بیبیسی در گزارش خود در رابطه با کاهش تولید مواد مخدر در افغانستان به دو گزاره استناد کرده است: نخست، تحلیلهای ماهوارهای شرکت «الکیس» از وضعیت مزارع خشخاش در افغانستان و دوم، تحقیقات میدانی که بنابر ادعای بیبیسی مستقیما توسط خبرنگاران این بنگاه خبرپراکنی انجام گرفته است. در تصاویر ماهوارهای که مورد تجزیهوتحلیل شرکت «الکیس» قرار گرفته و بیبیسی نیز بدان استناد میکند، تفاوت بسیار چشمگیری در سطح مزارع زیر کشت خشخاش در سالهای 2022 و 2023 نشان داده میشود. بر مبنای این تصاویر در یکسال اخیر کشت خشخاش در نواحیای مانند هلمند به 1% سال قبل از آن رسیده است: «مقایسه تصاویر با وضوح بالا از ولایت هلمند نشان میدهد که مساحت کشت خشخاش از سال گذشته تا امسال از 129 هزار هکتار به کمتر از هزار هکتار کاهش یافته است.» دیوید منسفیلد از کارشناسان مواد مخدر همکار با شرکت الکیس نیز با استناد به این تصاویر از احتمال کاهش 80 درصدی کشت مواد مخدر در افغانستان در مقایسه با سال 2022 خبر میدهد. از سوی دیگر بیبیسی از اعزام خبرنگاران خود به چندین ولایت(استان) افغانستان خبر میدهد که در گزارشهای ارائهشده از سوی تمامی آنها بر کاهش چشمگیر مزارع زیر کشت خشخاش و اهتمام جدی طالبان بر نابودی مزارع باقی مانده تاکید شده است.
واکنشها به گزارش کاهش کشت مواد مخدر در افغانستان
همانطور که انتظار میرفت مقامات امارت اسلامی طالبان از این گزارش استقبال و آن را براساس واقعیتهای موجود و بازتاب مثبتی از عملکردشان در بحث مواد مخدر ارزیابی کردند. البته مواضع رسانهها و جناحهای در تقابل با طالبان هم تا حدی روشن بود. ادعای عدم دقت دادهها و بهویژه نامطمئن بودن تصاویر ماهوارهای برای ارزیابی سطح کشت خشخاش یا تلقی از این برآوردها بهعنوان پروژه تطهیر طالبان که البته با گزارش تازه شورای امنیت خنثی شد(خبرگزاری جمهور افغانستان)، همگی بخشی از واکنشهایی بودند که از سوی منابع داخلی افغانستان منتشر شدند.
اما در بعد بینالمللی به نظر میرسد اغلب واکنشها توام با احتیاط بود. هرچند عکسالعمل «توماس وست» نماینده ویژه آمریکا در افغانستان متفاوت بود؛ چراکه وی صراحتا از این گزارشها استقبال کرده و آنها را معتبر و مهم خواند. اما بهرغم دیدگاه نماینده آمریکا در اعتبارسنجی مثبت این گزارشها، دفتر مبارزه با مواد مخدر سازمان ملل که موثقترین منبع در رابطه با وضعیت مواد مخدر در افغانستان به شمار میآید و در گزارش چند ماه قبل خود بر تداوم افزایش کشت مواد مخدر در افغانستان تاکید کرده بود، تاکنون ابراز نظر صریحی در این رابطه نداشته و سکوت اختیار کرده است. با این حال در گزارش شورای امنیت سازمان ملل که به فاصله چند روز بعد از گزارش بیبیسی منتشر شد، بر این نکته تاکید شده که هنوز زود است که بتوان درمورد صحتسنجی این گزارشها قضاوتی داشت. البته گزارش شورای امنیت پا را از این فراتر گذاشته و معتقد است که هنوز هم برخی مقامات و فرماندهان امارت اسلامی طالبان در کار کشت و قاچاق مواد مخدر دست دارند. اما در رابطه با مواضع جمهوری اسلامی ایران باید گفت که اگرچه تاکنون موضع رسمی و صریحی در قبال این گزارشها اتخاذ نشده است، اما از اظهارات اخیر اسکندر مومنی، دبیر ستاد مبارزه با مواد مخدر، شاید بتوان این گونه استنباط کرد که تهران نیز نسبت به صحت و سقم این گزارشها رویکرد محتاطانهای را درپیش گرفته است. در همین راستا مومنی از افزایش 50 برابری کشت و قاچاق مواد مخدر در افغانستان طی دو دهه اخیر خبر داده و تاکید کرد بهرغم وعدههای طالبان، گزارشهای رسمی سازمان ملل نشان میدهد که این روند طی یکسال اخیر همچنان تداوم داشته است. وی این نکته را نیز اضافه کرد که در این بازه زمانی تولید مواد مخدر صنعتی در افغانستان رکورد زده و این کشور به دومین تولیدکننده مواد مخدر صنعتی و متامفتامین در دنیا تبدیل شده است.
دلایل دشواری باورپذیری گزارشها درمورد کاهش کاشت مواد مخدر
1) چالش صداقت طالبان در مبارزه با مواد مخدر: اما قضاوت درمورد اینکه آیا گزارشهای اخیر در رابطه با کاهش کاشت مواد مخدر از صحت و دقت کافی برخوردار است یا نه، تا حدی دشوار است. در این رابطه دو نکته قابل تامل وجود دارد. در وهله اول مهمترین بحث این است که طالبان در بحث مبارزه با مواد مخدر تا چه میزان صادق هستند؟ شاید بررسی انگیزههای طالبان از اعلام این مبارزه بتواند تا حدی در پاسخدهی به این پرسش کمک کند. در این رابطه میتوان به سه انگیزه طالبان در مبارزه با مواد مخدر اشاره کرد. نخستین انگیزه که خود طالبان هم آن را مهمترین مبنای رویکرد جدید خود میداند، بحث ممنوعیت «فقهی» کاشت و تجارت مواد مخدر است. در فرمان ملا هبتالله و دیگر فرامین طالبان این وجه همیشه مورد تاکید قرار گرفته و علت اصلی تصمیمات در رابطه با امحای مزارع خشخاش عنوان شده است. جدا از بحث پایههای فقهی و درستی یا نادرستی این ممنوعیت در مبانی فقه اهل سنت، معضل اصلی در اینجاست که طالبان در مقاطع مهمی خود این ممنوعیت را نادیده گرفته و حتی به کسب درآمد از این محل روی آورده است. اخذ مالیات از زمینهای خشخاش در 4 سال ابتدایی دور اول حکمرانی طالبان و همچنین استفاده از عواید مالی این تجارت طی دو دهه جنگ با آمریکا و نظام سابق افغانستان، ازجمله مواردی است که میتواند صداقت ادعای طالبان را درمورد مبنای فقهی ممنوعیت تجارت مواد مخدر زیر سوال ببرد. اما بحث تلاش امارت اسلامی برای اعتبارسازی در میان جامعه بینالملل میتواند دومین انگیزه مهم طالبان در مبارزه با مواد مخدر تلقی گردد. البته این همان مسیری است که طالبان 20 سال پیش هم آن را طی کرد و در آستانه کسب موفقیت نسبی، با حادثه یازدهم سپتامبر عقیم ماند. در حال حاضر هم به نظر میرسد که این حرکت طالبان برای مبارزه با مواد مخدر تنها معیار سنجش و قضاوت جامعه جهانی نخواهد بود و عوامل دیگری چون بحثهای حقوق بشر و حقوق زنان هم در این زمینه دخیل خواهد بود. اکنون سوال این است که در صورت تداوم پافشاری جامعه جهانی بر معیارهای چندگانه در برقراری ارتباط با طالبان و شناسایی رسمی حکومت امارت اسلامی، آنها همچنان به این مبارزه خود با مواد مخدر ادامه خواهند داد؟ درنهایت تصمیم طالبان برای مبارزه تجارت مواد مخدر میتواند با انگیزه دیگری هم توام باشد؛ تثبیت و تحکیم قدرت امارت اسلامی در برابر مافیای سیاسی و اقتصادی قدرتمند مواد مخدر در افغانستان. این موضوع روشن است که طی چند دهه اخیر مواد مخدر و مافیای قدرتمند مرتبط با آن یکی از معضلات اساسی دولتهای مستقر در کابل و به تعبیری یکی از سوختهای اصلی فرآیند منازعه قدرت در این کشور بوده است. نظام جمهوریت از این محل ضربههای اساسی و کاری متحمل شد که اوجگیری دوباره نفوذ و قدرت مقامات و جنگسالاران محلی و گسترش هرچه بیشتر فساد اقتصادی در ساختار دولت، تنها بخشی از آن بود. حالا امارت اسلامی فرصت و توانایی آن را دارد که این کانونهای رقیب حاکمیت دولت را از میان بردارد. اما آیا این احتمال وجود دارد که طالبان پس از برداشتن این کانونهای رقیب و مافیای سیاسی و اقتصادی، خود بخواهد به تنهایی کنترل و زمام این منبع درآمدی سرشار را در اختیار بگیرد؟ تجربه طالبان در استفاده از این منبع مالی در دوره جنگ و در زمان تنگناهای مالی، این ذهنیت را تقویت میکند که آیا آنها در شرایط تنگنای مالی شدید و در خلأ کمکهای بینالمللی، ممکن است یکبار دیگر به سوی استفاده از عایدات مواد مخدر روی بیاورند؟
2) نادیده گرفتن وضعیت مواد مخدر در نواحی شمالی افغانستان: اما نکته دوم که بر سر راه باورپذیری کاهش تولید مواد مخدر وجود دارد این است که این گزارش بیبیسی و حتی عکسهای ماهوارهای شرکت الکیس، همگی بر نقاط جنوبی افغانستان و بهخصوص ولایت هلمند متمرکز شدهاند و هیچ اشارهای به وضعیت کاشت و قاچاق مواد مخدر در سایر مناطق افغانستان و بهویژه در شمال این کشور ندارند. این در حالی است که گزارشهای دفتر مبارزه با سازمان ملل نشان میدهد در سالهای اخیر روند کشت خشخاش و تجارت مواد مخدر در نواحی شمالی این کشور بهشدت سیر صعودی داشته است. بر این اساس در گزارشی که از سوی این دفتر در سال 2017 منتشر شده است بر این نکته تاکید شده بود که در برخی نواحی مانند بلخ و جوزجان کشت خشخاش از 500 تا 700 درصد افزایش یافته است. در همان هنگام یکی از ناظران سیاسی یادآوری میکند که مزارع کوکنار را میتوان بهراحتی از پنجره والی (استاندار) مزار شریف مشاهده کرد. بهرغم همه این گزارشها تاکنون مقامات امارت اسلامی هیچگونه اشاره صریحی به امحا و نابودی مزارع خشخاش در شمال افغانستان نداشتهاند. علاوهبر این نباید این مهم را نادیده گرفت که به باور بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان حوزه مواد مخدر، میان گسترش ناامنی و بیثباتی از یک سو و ازدیاد کاشت و قاچاق مواد مخدر از سوی دیگر رابطه مستقیم و متقابلی وجود دارد. اگر این دیدگاه را بپذیریم، با توجه به گسترش ناامنیها در شمال افغانستان و تعدد و تنوع حضور گروههای تروریستی در این مناطق، هیچ بعید نخواهد بود که قطب عملیاتی تولید و قاچاق مواد مخدر از نواحی جنوبی به سوی مناطق شمالی کشیده شود و به این ترتیب، هم اهداف طالبان در نشان دادن عزم خود به جامعه جهانی برای مبارزه با مواد مخدر تحقق پیدا کند و هم منبع مستقلی برای کسب عایدات برخی گروههای تروریستی موجود در منطقه تامین شود.
مخدر صنعتی جایگزینی برای مخدر سنتی
مبارزه طالبان با کشت خشخاش در افغانستان با همه محسناتی که دارد، به یک نگرانی حاشیهای اما مهم دیگر نیز دامن زده است؛ این که با از میان رفتن یا افزایش قیمت مخدرهای سنتی گرایشها به سوی مخدرهای صنعتی که بسیار خطرناکتر از انواع سنتی آن هستند، افزایش پیدا کند. در گزارش بیبیسی هم به این نکته اشاره شده که اروپاییها نگران این هستند که با قطع تامین مواد اولیه تولید هروئین اروپا از افغانستان، روند مصرف مخدرهای مصنوعی و صنعتی هم رو به افزایش بگذارد. این شرایط میتواند برای ایران و دیگر کشورهای همسایه افغانستان هم قابل پیشبینی باشد. اگر این موضوع را با گزارش اخیر دبیر ستاد مبارزه با مواد مخدر جمهوری اسلامی ایران در مورد رکوردزنی تولید مواد مخدر صنعتی در افغانستان و رتبه دوم این کشور در تولید این مواد در دنیا کنار هم قرار دهیم، به این نتیجهگیری منطقی خواهیم رسید که مبارزه با مواد مخدر سنتی در افغانستان بهتنهایی کفایت نمیکند و باید از مقامات کابل درخواست شود که مبارزه با انواع دیگر مواد مخدر را نیز در کانون توجه و برنامهریزیهای خود قرار دهند. اگر چنین اقدامی به هر دلیلی انجام نگیرد ممکن است آسیبهای مبارزه با مواد مخدر سنتی بر فواید آن پیشی گیرد.
مبارزهای بدون ترسیم چشماندازی برای آینده
حتی اگر همه جوانب مبارزه طالبان با مواد مخدر را پذیرفته و آنها را در این راه کاملا صادق در نظر بگیریم، بازهم یک مشکل مهم و اساسی دیگر در این مسیر باقی میماند؛ این که طالبان صرفا برای اوضاع حال و نابودی مزارع دستورالعمل صادر کردهاند و هیچ برنامه روشن و مدونی برای آینده مزرعهداران و افراد وابسته به این تجارت فراگیر ترسیم نکردهاند. گلایههای شدید کشاورزان از روند امحای مزارع و عدم کمکرسانی به آنها از سوی امارت اسلامی طالبان در گزارش بیبیسی کاملا مشهود است. در کنار این موضوع پاسخ ذبیحالله مجاهد در رابطه با برنامه امارت برای کشاورزان فقیر و وابسته به این مزارع هم روشن میکند که ظاهرا آنها اولویت را بر نابودی این مزارع به هر قیمت ممکن قرار دادهاند و برای ادامه مسیر امید به مساعدتها و کمکهای بینالمللی دارند. با این حال روشن است که اگر رابطه نهادهای بینالمللی و بهویژه نهادهای امدادرسانی جهانی با طالبان بر منوال گذشته ادامه پیدا کند، چشمانداز روشنی هم برای ارائه کمک به این اقشار آسیبدیده وجود نخواهد داشت. در این شرایط است که با توجه به کوچکی مزارع و غیرمکانیزه بودن کشاورزی در افغانستان، کشتهای جایگزینی چون گندم هم سود چندانی نخواهد داشت و دیر یا زود باید شاهد طغیان فقر و نارضایتی در این مناطق باشیم؛ همان موضوعی که روند سقوط طالبان در دوره اول حکومتداریشان را تسهیل کرد و برخی تعبیر «خودکشی اقتصادی طالبان» را برای آن بهکار بردند.
لینک کوتاه:
https://www.iranianejahan.ir/Fa/News/1033245/