بزرگنمايي:
ليلا حمزه از محققان طرح و دبير تربيت بدني منطقه کهريزک در خصوص پژوهش انجام شده اظهار کرد: راه رفتن، يکي از عملکردهاي پيچيده و منحصر به فرد بشر است که استقلال اجتماعي انسان به آن بستگي دارد.
وي با بيان اينکه در فلج مغزي کودکان، صدمات پايدار بخش حرکتي
مغز، ماندگاري رفلکسها و بسياري عوامل ديگر در خفيفترين حالت، الگوي
طبيعي راه رفتن انسان را نشانه ميروند، ادامه داد: در اين بيماري عضلات
سفت شده و والدين يا پزشک به سختي ميتوانند مفاصل دست و پا يا حتي کمر
کودک را خم و راست کنند.
محقق طرح با اشاره به انواع فلج مغزي در کودکان، افزود: فلج
مغزي، آسيب غير پيشرونده مغز در پيش، حين و يا سالهاي اول پس از تولد
محسوب ميشود، اما تبعات ناشي از آن در صورت نامساعد بودن شرايط با گذشت
زمان به پيش ميروند. در نتيجه، کودکان مبتلا در طول زندگي خود با طيف
وسيعي از اختلالات حرکتي- وضعيتي مواجه ميشوند.
حمزه خاطرنشان کرد: از ميان انواع فلج مغزي، نوع اسپاستيک آن
بيشترين ميزان شيوع (70 تا 80 درصد) را به خود اختصاص ميدهد. به علاوه،
نزديک 80 درصد مبتلايان به فلج مغزي اسپاستيک (Spastic)، گرفتار نوع «داي پلژي» (diplegia) آن هستند.
به گفته وي در اين عارضه (داي پلژي)، با اينکه هر چهار اندام به طور متقارن درگير ميشوند، اما ميزان آسيب دستها به مراتب کمتر است.
مجري طرح ادامه داد: به منظور اصلاح ساختار مفاصل ران و زانو و
همچنين الگوي راه رفتن، يک دوره تمرين ايستگاهي (دايرهاي) را در اين
زمينه آغاز کرديم و در اين مطالعات تلاش شد تاثير يک دوره تمرين دايرهاي
بر زواياي مفاصل اندام تحتاني خصوصا مفصل زانويي کودکان «داي پلژي
اسپاستيک» (نوعي از فلج مغزي کودکان) در فازهاي مختلف سيکل راه رفتن بررسي
شود.
وي به جزئيات اين تحقيق اشاره کرد و يادآور شد: در اين پژوهش
که از نوع مطالعات نيمه تجربي با طرح پيش آزمون- پس آزمون بود، آزمودنيها،
يک گروه 10 نفره از کودکان 7 تا سال آموزش پذير با برخورداري از قابليت
راه رفتن بودند که از جامعه آماري کودکان مبتلا به داي پلژي اسپاستيک استان
کرمانشاه انتخاب شدند.
اين محقق اضافه کرد: مدت کار تجربي با اين گروه آزمودني 8
هفته، هر هفته 3 جلسه و هر جلسه 45 دقيقه تمرين دايرهاي هدفمند بود که با
توجه به نيازهاي اختصاصي کودکان فلج مغزي ارائه ميشد.
اين محقق با تاکيد بر اينکه در پيش و پس آزمون، زواياي مفصل
زانويي آزمودنيها با استفاده از فيلمبرداري، تصويربرداري و نرم افزار
اتوکد اندازه گيري شد، خاطرنشان کرد: عمليات آماري از طريق آمار توصيفي،
آزمون کولموگروف- اسميرنوف و آزمون t گروههاي همبسته در سطح معناداري P<0.05، توسط نرمافزار SPSS انجام شد.
حمزه با اشاره به نحوه اجراي اين مطالعات توضيح داد: براي
اندازه گيري پارامترهاي مورد مطالعه ابتدا عملکرد راه رفتن آزمودنيها در
امتداد مسير خط کشي شده به طول 4 متر و عرض 50 سانتيمتر با استفاده از
دوربين ديجيتالي فيلمبرداري شد و مورد بررسي قرار گرفت.
وي ادامه داد: پس از آن، اطلاعات حاصل (فيلمها) از طريق نرم
افزارهاي مرتبط، به عکس تبديل شد و در مرحله آخر از روي عکسهاي به دست
آمده و با استفاده از «گونيامتر» و نيز نرم افزار اتوکد زواياي مفصل
زانويي در فازهاي هفتگانه يک سيکل کامل راه رفتن اندازه گيري و ثبت شد.
مجري طرح با بيان اينکه تمريناتي که به کودکان مورد آزمون
داده شد، از نوع تمرينات دايرهاي هدفدار بوده است، گفت: يافتههاي حاصل
نشان داد که تغييرات ايجاد شده در زواياي مفصل زانويي در پس آزمون، در
تمامي فازهاي هفتگانه به جز فازهاي 5 و 6 معنادار است و نتايج به دست آمده
نشان داد که تمرينات دايرهاي موجب کاهش زواياي مفصل زانو و افزايش قابليت
اکستنسوري (کششي) مفصل زانو در بهبود الگوي راه رفتن در کودکان مبتلا شده
است.
وي با تاکيد بر اينکه شواهد زيادي در مورد تأثير تمرينات بدني
بر پارامترهاي مختلف راه رفتن کودکان فلج مغزي وجود دارد، اظهار کرد: به
عنوان مثال، مطالعات برخي از محققان کشور نشان ميدهد که تمرينات قدرتي
خانگي باعث افزايش قدرت تاکنندههاي زانو و بازکنندههاي ران و به تبع آن،
بهبود سرعت راه رفتن و بالا و پايين آمدن از پلهها در کودکان فلج مغزي
ميشود.
حمزه به مطالعات ديگري در سال 2003 اشاره کرد که با تحقيق بر
روي 8 کودک فلج مغزي توانستند با تمرينات قدرتي طول و سرعت گام در راه
رفتن کودکان مبتلا را افزايش دهند.
وي با بيان اينکه در تحقيقات بسياري نشان داده شد که
فعاليتهاي اصلاحي و توانبخشي بر عملکرد راه رفتن بيماران مبتلا به فلج
مغزي اسپاستيک تاثير سودمندي دارند، يادآور شد: اين فعاليتها موجب افزايش
دامنه حرکتي، کاهش ميزان گرفتگي عضلاني و در نهايت افزايش توانايي راه رفتن
بيماران ميشوند.
به گفته اين محقق، تغيير معنادار زواياي زانويي در پنج فاز از
هفت فاز موجود در سيکل راه رفتن، نشانگر پيشرفت رضايت بخش عملکرد راه رفتن
کودکان مبتلا به داي پلژي اسپاستيک است؛ زيرا بخش اعظمي از نارساييهاي
وضعيتي و راه رفتن چنين کودکاني با ساختار مرضي تشکيلات استخواني مفصلي و
عصبي عضلاني ارتباط دارد.
مجري طرح اظهار کرد: از يافتههاي اين پژوهش ميتوان نتيجه
گرفت که انجام منظم تمرينات دايرهاي هدفدار موجب بهبود عملکرد راه رفتن
کودکان مبتلا به فلج مغزي از نوع داي پلژي اسپاستيک ميشود؛ اما به خاطر
حضور عوامل مرضي پايدار، سقف انتظار بيماران، والدين و مربيان از اين
تمرينات با توجه به ويژگيهاي فردي بايد حد معيني داشته باشد.
حمزه اضافه کرد: در تحقيقات بعدي در زمينه جستجوي راههاي
توسعه عملکرد راه رفتن کودکان مبتلا به داي پلژي، بايد به ترکيب تمرينات
بدني با لوازم کمکي و تجهيزات لازم جهت تعديل آثار عوامل مرضي توجه بيشتري
مبذول شود.