سرزمين ايرانيان- متن يادداشت استاديار دانشگاه شهيدبهشتي، که در کانال تلگرامي وي منتشر
شده به اين شرح است: «انتخاب وزير علوم همواره مناقشهبرانگيز است.
دولتهاي نزديک به اصولگرايان با نيروهاي دانشجويي و اعضاي هيئت علمي بدنه
وزارت علوم مشکل دارند، و وزراي دولتهاي نزديک به جريان اصلاحطلبي با
قدرت سياسي بيرون از دولت و جريانهاي اصولگراي داراي قدرت و مستقر در مجلس
و شوراي عالي انقلاب فرهنگي و ساير نهادهايي که آشکار و پنهان بر
دانشگاهها مؤثرند.
هر دو مناقشه نفسگير و ضايعکننده انرژي وزراي علوم است. خواه اين
مناقشه بين وزير علوم محمود احمدينژاد و بدنه دانشگاهي باشد؛ خواه ميان
رضا فرجيدانا و ساختار قدرت اصولگرايان شکل گيرد و به استيضاح ايشان
بينجامد؛ در هر دو حالت نظام علمي زيان خواهد کرد. اين مناقشه در کوتاهمدت
پايان ندارد.
سيدضيا هاشمي سرپرست فعلي وزارت علوم که اميد ميرود به عنوان گزينه
نهايي نيز به مجلس معرفي شود، وقتي وزيري موفق خواهد بود که اين مناقشه را
تعديل کند. اعتمادسازي کردن براي هر دو سوي اين مناقشه کار سادهاي نيست.
قدرت سياسي که هنوز خاطرههاي ناخوشايندي از سالهاي 78 و 88 با خود دارد،
به دانشگاه با ديده ترديد مينگرد؛ و نيروهاي نظام علمي نيز خاطره
تندرويها، اخراج استادان، گزينشهاي سليقهاي و تصميمهاي نابودکننده
کيفيت آموزش عالي را به ياد دارند و آميخته شدن دانشگاه با سياست به
افراطيترين شکل آنرا از ياد نبردهاند. وزارت علوم به وزيري براي دوران
«گذار اعتدالي» نيازمند است که ديوار بياعتمادهاي دو طرف به يکديگر را
اندک اندک کوتاه کند.
اين مشي اعتدالي اما همه آن چيزي نيست که وزير علوم بايد به آن پايبند
باشد. نظام دانشگاهي از مسائل زير نيز رنج ميبرد و سيدضيا هاشمي بايد براي
اصلاح آنها نيز برنامه داشته باشد:
- به محاق رفتن و نزول شديد کيفيت آموزش که پيآمد فقدان شيوههاي کارآمد
ارزيابي اساتيد، تأکيد زياد بر پژوهش (بخوانيد مقالهنويسي)، تودهاي و
انبوه شدن ورود دانشجو، و شيوههاي ناکارآمد گزينش اساتيد است.
- صوري و بيکيفيت شدن توليدات علمي و انتشار آنها در قالب مقالات.
- نظام ارتقاي نامتوازن که خروجي آن نشاندهنده ناکارآمديهاي آن است.
وقتي دانشجو شاهد تغيير کيفي استاد – قبل و بعد از ارتقا – نيست، يعني
تغييري در استاد حاصل نشده است.
- شيوه ناکارآمد و مناقشهبرانگيز انتخاب رؤساي دانشگاهها.
- ناکارآمدي نظام سياستگذاري علم و فناوري، بالاخص آنچه در شوراي عتف ميگذرد و معلوم نيست خروجي آن براي نظام علمي در کشور چيست.
- تعيين تکليف ميراث بهجا مانده از دوران گسترش بيقواره دانشگاهها و مراکز آموزش عالي.
- اقدام براي متناسبسازي آموزشهاي دانشگاهي با نيازمنديهاي بازار کار، و بروز جامعه دانشگاهي بيمهارت.
- اصلاح نظام گزينش اساتيد براي عضويت در هيئت علمي دانشگاهها و مداخلات سليقهاي و سياسي در اين امر.
- ساماندهي ارتباطات دانشگاه، جامعه و بازار و افزايش نقشآفريني دانشگاه در نظام اجتماعي و ايفاي مسئوليت اجتماعي دانشگاه.
- سامان دادن به ارتباطات دانشگاه مسئول مشارکتجو با قدرت سياسي بياعتماد به نيروي اجتماعي و سياسي دانشگاه.
- مقابله با مداخلات اثرگذار نيروهاي سياسي خارج از دانشگاه در سازوکارهاي علمي و اداري دانشگاهها
- سيدضيا هاشمي راه سختي پيش رو دارد، اما او با تربيت ذهني برآمده از
علوم اجتماعي، سابقه فعاليت و همکاري با گروههاي دانشجويي، بدون
خودبرتربينيهاي برخي دانشآموختگان فني، مهندسي، پزشکي و علوم پايه؛
ميتواند مسيري تازه در سياستگذاري علمي کشور باز کند.
موفقيت آتي سيدضيا هاشمي به ميزان مشي اعتدالي و اعتمادساز او در اداره
سياسي وزارت علوم، و اصلاحات سياستي عميق و درست در نظام علمي و دانشگاهي
بستگي دارد. راهي که او در پيش دارد سخت است، اما اين راه پيمودني است.
راهي که از ابتدا با انباشت مطالبات پاسخدادهنشده ناشي از عدم انتخاب
گزينه شايستهاي نظير رضا فرجي دانا، پر از موانع است.»