ایرانیان جهان
روياي محقق هوش مصنوعي پس از بازگشت به کشور/در آمريکا خوشحال نبودم
چهارشنبه 4 مرداد 1396 - 1:20:09 PM
مهر
سرزمين ايرانيان- دکتر سيد مهدي خليق رضوي، متولد 1368، فارغ التحصيل علوم کامپيوتر از دانشگاه تهران در سال 1386 است. وي در سال پاياني تحصيل خود در دانشگاه تهران، به هوش مصنوعي علاقمند مي شود و پروژه ليسانس خود را در اين زمينه به پايان مي رساند. بعدا تصميم مي گيرد رشته هوش مصنوعي که شاخه اي از علوم شناختي است را در دانشگاه کمبريج انگلستان تا مقطع دکتري ادامه دهد.

بعد از اينکه دوره دکتري وي در کمبريج انگلستان تمام مي شود، خليق رضوي، به عنوان محقق فوق دکتري به دانشگاهMIT  امريکا مي رود. اکنون بعد از سالها تحصيل و تحقيق در انگلستان و امريکا تصميم گرفته به ايران بازگردد و در پژوهشگاه رويان به فعاليت بپردازد.

مشروح گفتگو با اين محقق به شرح زير است:

*چه مدت است به ايران بازگشتيد؟ چه شد که تصميم گرفتيد به کشور برگرديد؟

در حال حاضر 3 هفته است که به ايران برگشته ام. بعد از تحصيل در دانشگاه کمبريج انگلستان و نزديک به سه سال تحقيقات در دانشگاهMIT  امريکا تصميم گرفتم به ايران برگردم و تحقيقاتم را در کشور خودم انجام دهم.

مقطع دکتري خود را در رشته علوم شناختي در کمبريج گذراندم؛ بيشتر تحقيقاتم روي هوش مصنوعي، فهم کارکردهاي مغز و تکنيکهاي تصويربرداري از مغز بوده که قصد دارم همين حوزه را نيز در ايران ادامه دهم.

در خارج از کشور بيشتر درصدد شناخت چگونگي کارکرد سيستم هاي هوشمندي بودم که شبيه مغز انسان کار مي کنند. سيستم هاي هوشمند ابزارهاي خوبي براي مطالعه مغز هستند. اما پيش نياز آن مدلسازي، مطالعه و فهم فعاليت هاي مغز است که در اين راستا از تکنيک هاي تصوير برداري از مغز انسان استفاده مي کردم.

در سالهاي اخير درصدد آمدم که تحقيقات خود را در پژوهشگاه رويان ادامه دهم به همين دليل تصميم گرفتم به ايران برگردم.

*باوجود اينکه مراکز تحقيقاتي علوم شناختي در ايران وجود دارد، چرا پژوهشگاه رويان را براي ماندن در ايران انتخاب کرديد؟

فکر مي کنم پژوهشگاه رويان جايگاه ويژه اي در کشور دارد. درست است که پژوهشکده هاي مختلف فعالي در ايران ديده مي شوند اما پژوهشگاه رويان در حال گسترش تحقيقات خود به علوم شناختي است  و فضاي علمي مناسب،‌ با نشاط و پر انرژي اي دارد، به همين دليل اين پژوهشگاه را براي ماندن در ايران انتخاب کردم.

ايران محدوديت هاي خود را در زمينه تحقيقاتي دارد؛ اما رويان نسبت به جاهاي ديگر بهتر است. حس مي کنم پژوهشگاه رويان از محدوديت هاي کمتري نسبت به دانشگاهها برخوردار باشد؛ معمولا دانشگاهها کماکان با محدوديت هاي قانوني مواجه هستند ولي رويان اين برتري را نسبت به ساير دانشگاهها و پژوهشگاهها دارد.

*برخي بر اين عقيده هستند که کار تحقيقاتي در خارج از کشور آسان تر است و در آنجا امکانات بيشتري براي مطالعات علمي فراهم مي شود؟ اگر بپذيريم چنين است انگيزه تان براي آمدن به ايران و تصميم به ماندن چيست؟

حس مي کنم که در ايران نياز بيشتري به افرادي شبيه من هست تا کشورهايي همانند امريکا و انگلستان. در واقع در کشورم بيشتر مي توانم مفيد و تأثيرگذار باشم.

* اساسا وضعيت ارائه تسهيلات تحقيقاتي در کشورهايي که بوديد را در مقايسه با کشورمان چگونه ارزيابي مي کنيد.

در اروپا به خصوص انگليس حتي دانشگاههايي مثل کمبريج و اکسفورد به صورت محافظه کارانه اي پول خرج مي کنند و اين روند در يک سري مواقع خوب و مواقع ديگر منجر به اتلاف وقت و از دست دادن زمان مي شود. شايد همين موضوع باعث مي شود که به اکثر تحقيقات بودجه برسد ولي در حد کم.

از  آن طرف امريکايي ها برعکس انگليسي ها، خيلي ولخرج و شايد به تعبيري اصراف گر هستند که اين موضوع در بودجه تحقيقات هم عملي مي شود؛ به همين شکل برخي از آزمايشگاه ها بودجه تحقيقاتي خوبي دارند و بدون نظارت کافي خرج مي کنند؛ در عين حال برخي ديگر از آزمايشگاه ها به دليل نداشتن بودجه تحقيقاتي کم کم دچار مشکلات جدي مي شوند. البته در آزمايشگاهي که مشغول بودم بودجه تحقيقاتي خوبي وجود داشت؛ به طور کلي مي توان گفت معمولا در اکثر آزمايشگاه هاي دانشگاه هاي مطرح امريکا بودجه تحقيقاتي نسبتا خوبي موجود است.

*چقدر براي شخص شما پول مهم است؟چه در زندگي شخصي و چه در تحقيقات. پول مهمتر است يا انگيزه دروني محقق؟

براي تحقيقات که پول لازم است و گرنه تحقيقاتي که نياز به تجهيزات آزمايشگاهي دارد را نمي توان پيش برد؛ بودجه تحقيقاتي و انگيزه مثل دو بال هستند هر چقدر هم انگيزه باشد ولي بودجه و پولي نباشد که تحقيق کنيم عملا نمي توان کار زيادي از پيش برد. البته که هر چقدر هم پول داشته باشيم و ايده و انگيزه نداشته باشيم بي نتيجه است.

خارج از تحقيقات پول صرفا به اندازه اي براي من مهم است که دغدغه  پول بدست آوردن نداشته باشم و با فراغ فکري بتوانم روي کارهاي تحقيقاتي تمرکز کنم.

*وضعيت زندگي براي امثال شما در کشوري مانند آمريکا و انگليس چگونه بود؟

دانشگاه ام-اي-تي‌(MIT) و کمبريج هر دو سعي قابل توجهي براي برقراري محيط خوب و سالم براي دانشجويان دارند و دانشجويان و اساتيد خارجي زيادي در اين دانشگاهها فعاليت مي کنند. از اين نظر خوب است اما اگر از محيط ايزوله دانشگاه وارد شهر و کشور شويد حس خوشايندي نسبت به محيط سياسي امريکا نخواهيد داشت، آنجا خوشحال نيستي. مخصوصا در حدود يکسال اخير و با توجه به قوانين تصويب شده عليه ايران.

در يکسال اخير در امريکا با آمدن رياست جمهوري جديد وضع سياسي و بودجه هاي تحقيقاتي رو به افول گذاشت. از تصميم خودم براي برگشت به ايران خوشحالم و انشالله که پشيمان نمي شوم. 

*شايد خيلي ها اين روزها درباره علوم شناختي و ارتباط آن با هوش مصنوعي چيزهايي خوانده باشند يا شنيده باشند اما توضيح بيشتر درباره آن و فعاليتهاي شما در اين زمينه مي تواند جالب باشد. 

بله. کم و بيش همه در مورد علوم شناختي مطالبي شنيده اند و شايد کاربردهايي از آن را ديده باشند؛ در عين حال توضيح کامل از گستره علوم شناختي کار آساني نيست به طوريکه هميشه خانواده از من مي پرسند شما دقيقا چه کاري انجام مي دهيد!

علوم شناختي آندسته از علومي است که به عنوان علم مادر شناخته شده؛ شاخه هاي زيادي دارد و بين رشته اي محسوب مي شود. بايد رشته هاي مختلفي با هم ترکيب شوند تا عملا يک نتيجه مثبت در قالب محصول يا تکنيک  و... از اين علم بيرون بيايد.

علوم شناختي مي تواند شاخه اي از علوم اعصاب پايه و در مورد کارکرد مغز باشد. شاخه هاي باليني اين علم قاعدتا به درمان و شناخت درمان بيماري ها کمک خواهد کرد. هدف علوم شناختي هم اين است که بدانيم اصلا مغز انسان چگونه کار مي کند. شناخت و اطلاع در مورد نحوه کارکرد مغز نيز مي تواند الهام بخش خيلي چيزها باشد مثلا در دنياي هوش مصنوعي به ما کمک کند و درمان خيلي از بيماريها را امکان پذير.

يکي از اهداف هوش مصنوعي اين است که از يافته هاي علوم شناختي و مطالعات شناختي مغز استفاده شود تا با استفاده از آن به ساخت الگوريتم هايي شبيه مغز برسيم.

از طرفي ديگر در شاخه علوم باليني متوجه مي شويم که فهميدن کارکرد مغز در مراحل مختلف مي تواند در شناخت عوامل مربوط به بيماري هاي مغزي موثر باشد يا اينکه اگر در شناخت بيماري بي تاثير باشد در پروسه درمان يا پيشگيري مي تواند قطعا تاثير گذار باشد. در اصل مي توان گفت علم شناختي، بهره برداري هاي بيشماري دارد.

*در صحبت هايتان به موضوع کارکرد مغز اشاره کرديد که الگوريتمي پيچيده دارد و فهميدن اين پيچيدگي کار آساني نيست، آيا فکر مي کنيد با اين تفاسير مي توان با کمک علوم شناختي به درمان و پيشگيري بيماريهاي صعب العلاجي که به مغز مربوط مي شوند اميدوار بود؟ در حوزه ساخت دارو و تجهيزات چطور؟

بيماريهايي که به مغز مربوط مي شود، ارتباط مستقيمي با علوم شناختي دارند؛ اينها حوزه مستقيم علوم شناختي هستند که بايد با علوم ديگر تعامل داشته باشند تا در نهايت به درمان يا ساخت دارو منجر شود. در دنيا تشخيص زودرس بيماري هاي صعب العلاج در حال عملياتي شدن است؛ همچنين توسط محققان علوم شناختي ترميم نورون هاي مغزي براي بيماران در حال مطالعه و تحقيق است.

*چشم انداز علوم شناختي را در دنيا چطور ارزيابي مي کنيد؟

اين سوال نياز به فکر بيشتري دارد؛ دانشمندان مختلفي روي اين موضوع تا حدودي فکر کرده اند و نظر هم داده اند ولي جواب آن جواب آشکاري نيست.

هر علمي جنبه هاي مفيد و مخربي دارد؛ علوم شناختي به سمتي مي رود که به واسطه آن، موجودات هوشمندي شبيه انسان طراحي شود و در اثر تعامل با محيط همانند يک نوزاد قدرت يادگيري داشته باشند و بتوانند پيرامون خود را درک کنند. چشم انداز علوم شناختي اين است که رباتي با توانايي يادگيري ساخته شود.

يکي ديگر از هدف هاي هوش مصنوعي ساخت موجودات هوشمندي است که در زمينه تخصص خود عملکرد بهتري نسبت به انسان داشته باشند. البته اينها همگي جاي کار و نياز به زمان دارند.

*شما ساخت يک ربات با قدرت يادگيري همانند انسان يا موجودات هوشمند را در آينده علوم شناختي پيش بيني مي کنيد. درباره ساخت مغز مصنوعي مانند ساير اعضاي بدن مصنوعي چه نظري داريد. فکر مي کنيد چنين رويايي روزي تحقق پيدا کند؟

شايد زماني برسد که مغزهايي ساخته شوند که در عين مصنوعي بودن شباهت قابل توجهي به مغز انسان داشته باشند؛ البته ساخت مغز مصنوعي براي محققان يک هدف محسوب مي شود.

مغز از پيچيدگي هاي خاصي برخوردار است و ما نمي دانيم که چگونه کار مي کند؛ يکي از ابزاهاي هوش مصنوعي فهم چگونگي کارکرد مغز و الهام گرفتن از آن است.

موسسات تحقيقاتي و استارتاپ هايي در دنيا هستند که سعي مي کنند روشهاي جديدتري براي مطالعه مغز انسان بدست آورند. اين اتفاقا اجرايي خواهد شد ولي نياز به زمان طولاني دارد.

*يعني با اين اوصاف ساخت مغز مصنوعي يک رويا نيست؟

ساخت مغز مصنوعي الکترونيکي بيشتر مي تواند روياي افرادي باشد که در رشته رباتيک کار مي کنند. به نظر من ساخت يک مغز مصنوعي کاري است که با گذشت زمان قابل انجام خواهد بود. در عين حال مي تواند آثار مثبت و يا حتي مخرب خود را داشته باشد.

*صحبت از رويا و خيال پردازي شد؛ بدنيست بدانيم روياي نخبه ايراني که در هوش مصنوعي ايده هايي دارد و در راستاي تحقق ايده هايش به ايران بازگشته چيست؟

از آنجايي که مغز کارکرد پيچيده اي دارد و اطلاعات زيادي را به طور موازي و همزمان در مغز پردازش مي کند؛ فهميدن اين ساختار پيچيده و طريقه کارکرد آن کار سختي است.

خيلي اهل رويا پردازي نيستم، اما قبول دارم که ما بايد بلند پروازانه ايده پردازي کنيم و به سمت اجرايي شدن آن حرکت کنيم. روياي ما روز به روز تغيير مي کند. کشف راز و رمز مغز روياي من است.

همچنين ساخت چيپ الکتريکي که بتواند شبيه مغز انسان کار کند و خودش محيط خود را کشف کند يکي از روياهاي من است؛ در واقع ساخت چيپي که بتواند با پيچيدگي هاي مغز انسان مشابهت داشته باشد و قادر باشد اطلاعات را به صورت همزمان همانند مغز انسان پردازش کند، ياد بگيرد و با محيط تعامل سازنده داشته باشد جزء برنامه هايم محسوب مي شود.

* نظرتان درباره کارکرد رباتها چيست؟ دوست داريد رباتي داشته باشيد و با آن زندگي کنيد؟

کلا ربات نساخته ام اما دوست دارم از مغز مصنوعي هوشمندي که با استفاده از هوش مصنوعي در آينده مي سازم در فعاليتهاي روزمره استفاده کنم و کمک بگيرم.

*علاقه اي به ديدن فيلم هاي علمي و تخيلي داريد؟

به فيلم علمي-تخيلي علاقه دارم ولي وقت تماشا کردن پيدا نمي کنم. بعضي فيلم ها را به ويژه آنهايي که در زمينه هوش مصنوعي ساخته مي شود، دوستان و اطرافيانم برايم تعريف مي کنند.

*محور برنامه هاي تحقيقاتي تان در آينده چيست؟

يکي از مهمترين کارهايي که از قبل فعاليتهايي درباره آن انجام داده ام و در آينده نيز حتما به آن خواهم پرداخت مطالعه روي بيماري آلزايمر به ويژه تشخيص زودهنگام آن است.


http://www.ilandnews.ir/fa/News/4892/روياي-محقق-هوش-مصنوعي-پس-از-بازگشت-به-کشور-در-آمريکا-خوشحال-نبودم
بستن   چاپ