تاریخ نویسی که مرید احمدینژاد شد
دوشنبه 6 بهمن 1399 - 5:17:13 AM
|
|
ایرانیان جهان - آرمان ملی /متن پیش رو در آرمان ملی منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. در میان همه تصاویر و فیلمهایی که این روزها در میان صفحات شبکههای مجازی فراگیر شده است، جدل چندروز پیش صادق زیباکلام و خسرو معتضد بر سر مبحث گذشته هنوز هم طرفدار دارد. در این تصاویر شاهد نوعی واکنش تند و البته پرهیجان میان دوطرف هستیم، وقتی معتضد با حمله علیه رضاخان و استناد به کتابی او را کاملا شخصیتی بد میداند و از سویی زیباکلام به او پاسخ میدهد که اگر کتابی در مورد رضاخان خوب میگفت تو آن را میگفتی؟ و معتضد پاسخ میدهد: «بله». اینجاست که زیباکلام خطاب به وی اظهار میدارد: «دروغ میگویی». دست آخر اینکه معتضد بر میز میکوبد و فریاد میزند: «درست صحبت کن و آنچه به من میگویی خودت هستی» و... اگرچه خیلیها این جدل را در قالب یک سرگرمی دنبال میکنند و عدهای هم از این زاویه به آن پرداختهاند که این گفتوگو، نمایشی از تمام مردم ایران است که در مقابل نظرات مخالف یکدیگر چنین رویهای در پیش میگیرند و فریاد میزنند و حتی به یکدیگر ناسزا میگویند و کلام هم را تاب نمیآورند. اما شاید بتوان این مناظره و دلیل آنچه را رخ داد از زاویهای دیگر نیز مورد پرسش قرار داد. اینکه چگونه کسانی مانند زیباکلام که شهرهاند به حضور در مناظرههای مختلف با تندروترین افراد و در آنها همواره با آرامش سخن میگفتند در مقابل معتضد برافروخته میشوند و البته چرا از سویی دیگر خسرو معتضد اینگونه بر میز میکوبد. سیاه و سفید هرچند نقل است تاریخ را فاتحان مینویسند و قطعا تاریخنویسانی هستند که تلاش دارند تا آنگونه سخن بگویند که فاتحان را خوش آید، اما ماجرای مناظره اخیر و دلیل آن تنش از چند بعد قابل بررسی است؛ نخست شخصیت خود رضاخان است؛ شخصیتی که ماجرایی مانند کشف حجاب اجباری یا ناتوانی در جنگ جهانی دوم را در پرونده دارد و... بسیاری از اتفاقات دیگر نیز هستند که به نام او ثبت شدهاند، نمیتوان و نباید آنها را انکار کرد. این است که هر یک از طرفین اگر بخواهند یک بخش را ندید بگیرند، قطعا نتیجهای بهتر از مناظرهای را که دیدهایم در برنخواهد داشت. بنابراین ذاتا بعد دوگانه رضاخان قضاوت صفر یا صدی در مورد او را نیز با اما و اگر روبهرو میسازد. همین جانبداری و پیشداوری باعث آن میشود که هیچیک دیگری را قانع نسازد و گفتوگوهایی مانند زیباکلام و معتضد اینگونه به چالش کشیده شود. سابقه خسرو معتضد اما نکته دیگری هم درشخصیت کسانی مانند خسرو معتضد دیده میشود که باعث شده تا در جدل با زیباکلام نتوانیم از واکنش او قانع شویم. او به عنوان یک تاریخدان، چهرههای تاریخی را باید در قالب صرف تاریخی ببیند. این در حالی است که افرادی مانند زیباکلام در سویی دیگر تلاش کردهاند شخصیت تاریخی را بررسی کنند. به عبارتی، زیباکلام سعی دارد تا اندازهای خاکستری نگاه کند. نکته دیگر اما دراینباره سابقه دو طرف مناظره است. سابقه زیباکلام و گفتوگوهای ابتدای انقلاب او نشان میدهد که اساسا او نیز سوار بر قطار انقلاب یکی از مخالفان نظام پهلوی بوده و علیه آن ساختار سخن میگفته است ولی با این حال او میخواهد تا روایتی متفاوت با دهههای گذشته را بازگو کند که الزاما تمام آن نیز مثبت نیست. از سویی دیگر ولی سابقه خسرو معتضد است. معتضد روزی روزگاری در زمان قبل از انقلاب به مداحی دیگران نیز میپرداخته و در روز چهارشنبه 10 شهریور سال 1350 چنین نگاشته است: «چندی پیش شاهنشاه آریامهر در طی گفتوگویی با یکی از روزنامهنگاران خارجی اشاره فرمودند که: کلمه شاه جاذبه سحرآمیزی در قاموس ایرانی دارد و بسیاری از مسائل و مشکلات در برابر نفوذ معنوی این کلمه از میان میرود. نظر به اینکه اشاره موشکافانه و دقیق شاهنشاه آریامهر به جاذبه سحرآمیز کلمه شاه مفاهیم و معانی شگرف و مهمی دربردارد در اینجا ضمن بررسی و تحقیق پیرامون تاثیرگذاری شاهنشاهان بر موقعیت و اتحاد پیروزی و عظمت ملت ایران به تفصیل در این باب سخن میگوییم.» اما راه و رسم معتضد به مرور فرق کرد و هر آنچه از او برمیآمد انجام داده. هوادار دوآتشه احمدینژاد اما ناگهان سرنوشت بهگونهای شد که معتضد را مرید احمدینژاد کرد. معتضد در همه سالهای اخیر محو رئیس دولت سابق شده و از حمایت احمدینژاد دست برنمیداشت. او که تا چندی پیش تحریفهایش از تاریخ، صداوسیما را قبضه کرده بود یاور وفادار احمدینژاد شد. او در نشستهای تحت عنوان بهار حضور مییافت و از احمدینژاد و تیم بستنشین او حمایت میکرد، زمانی این موضوع را مطرح کرد که «احمدینژاد و یارانش مظلوم هستند.» او دراین باره گفت در تمام طول تاریخ مظلومان وقتی جایی را نداشتند میرفتند در اماکن متبرکه بست مینشستند. وی در یکی از برنامههای تلویزیونی به عنوان اختیاریه بهصراحت گفت که احمدینژاد میتواند اسطوره شود به او فرصت صحبت دهید. او بارها از حملاتی که به احمدینژاد میشد هم انتقاد کرده و بیان کرده بود: آسانترین و شیرینترین کار در این روزها حمله به احمدینژاد است. اما پروژههای سازندگی بسیاری در کشور توسط او اتمام یافت. معتضد که اینگونه علیه زیباکلام فریاد وامصیبتا سر میدهد، از کسی چون احمدینژاد اسطوره میسازد و او را ماندگار در تاریخ میداند. مثلا او در نشست سراسری تبیین مبانی و آرمانهای انقلاب اسلامی و امام خمینی دراینباره اظهار میدارد: اسمهایی که در تاریخ ماندگار شده، محدود است. اما در مورد شخصیتهای موثر و مردمی اسمها در تاریخ ماندگار است. آقای دکتر احمدینژاد یکی از آنهاست. آمد و رفت و انصافا زحمت کشید که در تاریخ ماندگار شد. همین تناقضها شاید همین تناقضهای گذشته معتضد و البته نگاه سیاسی امروزش درباره احمدینژاد است که باعث شده وقتی او اینگونه سخن میگوید زیباکلام را هم به چنان واکنشی وادارد. چرا که جریان از آنجایی آغاز میشود که اساسا با نگاهی به سابقه معتضد نمیتوان چندان به گفتههای امروزش نیز اعتماد صد درصدی کرد.
http://www.ilandnews.ir/fa/News/218328/تاریخ-نویسی-که-مرید-احمدینژاد-شد
|