سرمقاله شرق/ مردم فرمان میدهند
اخبار ایران
بزرگنمايي:
ایرانیان جهان -
سرمقاله شرق/ مردم فرمان میدهند
٤٧
٠
شرق / « مردم فرمان میدهند » عنوان سرمقاله سردبیر روزنامه شرق، احمد غلامی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
اگر کسی ادعا کند همه چشمبهراه انتخابات هستند، شگفتآور خواهد بود. این ادعایی است که با واقعیت موجود جامعه نسبت چندانی ندارد و به دور از جو حاکم بر آن است. برخی از مردم به این باور رسیدهاند که انتخابات بر سرنوشت آنان چندان اثری ندارد، زیرا نمایندگان و رؤسای جمهوری که برگزیدهاند نهتنها حافظ منافعشان نبودهاند، بلکه عملکرد آنان شرایط را برایشان دشوارتر هم کرده است. برخی از جناحهای سیاسی از جمله اصلاحطلبان به شیوه انتخابات و اثرگذاریاش انتقاد دارند. اگر مهمترین خصیصه انتخابات اثرگذاری مردم و جناحهای سیاسی بر سیاستهای کلان باشد، باید پذیرفت که این باور در اذهان مردم و سیاسیون خدشهدار شده است. فارغ از اینکه این باور تا چهحد واقعی است یا کاذب و تا چه میزان نمایندگانی که از فیلتر شورای نگهبان عبور کردهاند، پاسخگوی مطالبات مردم هستند، باید پرسید که آیا در این شرایط شرکت در انتخابات ضرورت دارد؟ اینکه آیا رؤسای جمهور و نمایندگان مجلس، مردم را نمایندگی کنند، پرسشی است که در دورههای قبل چنین شایع نبود. اگر بگوییم در دوره دومِ دولت روحانی و مجلس دهم، این فکر تقویت شده است، به خطا نرفتهایم. دولت و مجلس نهتنها در برآوردهکردن مطالبات مردم ناتوان بودهاند، بلکه بهلحاظ معرفتی نیز بین آنان و مردم فاصله زیادی افتاده است. مردم پُرشتاب در حال تغییرند و این تغییر، دولت و مجلس را غافلگیر کرده است، چراکه آنان در چشم برهمزدنی قدیمی شدهاند و حرفها و عملکردهایشان درخورِ شرایط کنونی نیست.
تعریف و انتظار مردم از رؤسای جمهور و نمایندگان مجلس دگرگون شده است. اگر مردم تا دیروز به حداقلهایی همچون امنیت راضی بودند، اینک درصدد دستیابی به رفاه و آزادیهای سیاسیاند که به تبع آن آزادیهای فردی پدید خواهد آمد، نَه آزادیهای فردی منبعث از سبک زندگی که سیاست را کاریکاتوریزه میکند و حایلی است بین سیاست و امر اجتماعی. مردم تغییر کردهاند و این تغییر یکشبه رخ نداده، بلکه تغییری است با بغضی در گلو؛ بغضی از تبعیض و فاصله جدی که بهخاطر فقدان جامعه مدنی بین مردم با دولتمردان و نمایندگان مجلس وجود دارد. خاصه نمایندگانی که باید صدای مردم باشند؛ اما در پی منافع خویشاند. دست بر قضا در این شرایط است که مردم باید پا به میدان بگذارند و در انتخابات به کسانی نَه بگویند که احزاب بهدلیلِ مصلحتاندیشی و عافیتطلبی به آنان نَه نگفتهاند. این انتخابات میتواند به معنای واقعی نقش مردم را نشان بدهد، نقش مردمی که از هیچ جریان سیاسی و گروه رسمیای فرمان نمیگیرند و به همه جریانهای سیاسی فرمان میدهند، از طریق نَهگفتن به کسانی که حتی مورد تأیید بزرگان قوماند. این نَهگفتن مسئولیت مردم را دوچندان خواهد کرد. لازمه هر انتخابات درستی شناخت و تلاش بر شناخت است. با رخوت و بار را بر دوش دیگران نهادن، نمیتوان بر سیاسیون فرمان راند. اینک کسی نیست که نداند تأثیرپذیری و تأثیرگذاری دو اصل جامعه پویای سیاسی است. پرسش اساسی اینجاست که دولت و مجلس چقدر از مطالبات مردم تأثیر پذیرفتهاند و به نسبت همین تأثیرپذیری، اثرگذار بودهاند. باورش سخت است دولت و مجلسی که مردم برگزیدهاند چنان در چنبره مشکلات عمومی و بعضا منافع فردی گرفتار آمدهاند که در برابر هیچ کنشی واکنش نشان نمیدهند، مگر در مسائلی که منافع و موقعیت آنان را به خطر بیندازد. برای بقای دولت و ملت، قرارگرفتن در جایگاه تأثیرگذاری و تأثیرپذیری بسیار اهمیت دارد و این اصل استراتژیک، تغییردادن و تغییریافتن به شیوهای نامخرب است؛ یعنی غلبه بر تعارضهای منفی جامعه. از رهگذر این دو ایده، ایدههای دیگر شکل خواهند گرفت؛ ائتلاف و مقاومت. «اصل مقاومت متناظر است با ظرفیت سوژه برای تضاد با هر آن چیزی که با وجودش مخالفت میکند، خواه عنصری بیرونی باشد خواه درونی. ائتلاف به ظرفیت هرکس برای اتحاد با بدنهای دیگر برمیگردد تا فردی با توان و قدرت بیشتر برای مقاومت برساخته شود». اینک شرایط کنونی جامعه مستعد خلق این مقاومتها و ائتلافهاست و این نشاندهنده آن است که هنوز جامعه از سیاست تهی نشده و توان آن را دارد تا خود را بازآفرینی کند. در سیاست، اصل بر تعارض است. تعارضهای کنونی جامعه بیش از آنکه میل به یکدستشدن داشته باشند، در پی راهیابی به ائتلافها و مقاومتها هستند و این برای یک بدنِ سیاسی نشانه حیات است. همین شرایط کار را برای دولتها دشوار کرده است. دولتها برای ادامه بقا به تغییرات و تصمیمات جدیتری نیاز دارند. بهتعبیر ماکیاولی «به یک دولت، همانند بدن انسان هر روز چیزی اضافه میشود که باید هرازگاهی تنظیم و تصحیح شود». عملکردی که اغلب دولتها در این چهار دهه از آن غافل بودهاند و نتوانستهاند با تنظیم و تصحیح بهموقع خودشان به اصل آغازین خود بازگردند، یعنی به اصولِ همان گفتمانی که بر مبنای آن روی کار آمدهاند و با آن تقویت شدهاند. اگر این بازگشت بهموقع اتفاق نیفتد، نقایص دولت به چنان حدی خواهد رسید که بدون تخریب دولت نمیتوان کاری از پیش برد. این زنگ خطر به صدا درآمده است. شاید ازهمینرو است که نه در دولت انگیزهای برای ایجاد دولت آیندهای وجود دارد که نزدیک به دولتِ کنونی باشد و نَه در جریانهای سیاسی انگیزهای جدی و برنامهای نظاممند برای انتخابات پیشرو. گویا همه پذیرفتهاند و به انتظار نشستهاند تا اینبار مردم در انتخابات فرمان بدهند.
لینک کوتاه:
https://www.iranianejahan.ir/Fa/News/66111/