بزرگنمايي:
ایرانیان جهان - به گزارش روزنامه های امروز سه شنبه چهارم اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که چشمانداز 10میلیارد دلاری رابطه ایران و پاکستان در سفر رئیسی به اسلام آباد، واگذاری سرخابیها پس از دو دهه و حواشی و انتقادهای آزاد شدن خرید جت شخصی از مواردی است که در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم:
اشاعه ایرانهراسی یا تبلیغ بازدارندگی؟
مهدی علیخانی طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان اشاعه ایرانهراسی یا تبلیغ بازدارندگی؟ نوشت: روز گذشته در مسیر یک بزرگراه تهران، توجهم به بیلبوردهای مربوط به پاسخ ضروری ایران به رژیم اسراییل جلب شد. پرتکرارترین بیلبورد در کنار برخی تبلیغات مثبت، حاوی این متن بود: «فارین افیرز: واقعیت این است که ایران بیش از هر زمان دیگری بر خاورمیانه مسلطتر شده است.» قبل از توضیح درباره این عبارت لازم است اشاره کنم منطقه خاورمیانه رئالیستیترین نظم را در جهان دارد. اگرچه از منظر رئالیستها شرط «امنیت» برخورداری از «قدرت»ِ سخت است، اما میان آنها درخصوص «میزان برخورداری» از قدرت اختلاف وجود دارد. «واقعگرایان تدافعی» معتقدند کسب قدرت باید تا حد «تامین امنیت» باشد و بعد از آن دیگر ضرورتی ندارد. در مقابل «واقعگرایان تهاجمی» تاکید میکنند که باید به میزانی قدرت را کسب کرد که به «تسلط» منجر شود. بعد از قدرتیابی شیعیان در عراق و پیروزی حزبالله در جنگ 2006، محور عربی منطقه به طرح «هلال شیعه» پرداخت تا از این طریق هم فشار غرب پس از 11 سپتامبر برای اصلاحات در پادشاهیها را تعدیل کند و هم با معرفی ایران و شیعیان به عنوان تهدید منافع غرب، ائتلاف جدیدی علیه تهران بسازند. این روند با جنگ 2008 غزه، تحولات 2011، ظهور داعش و جنگ یمن شدت گرفت و افزایش حضور منطقهای ایران در تلاقی با برجستهسازی برنامه هستهای منجر به شکلگیری یک محور عربی - عبری - غربی در برابر تهران شد. از منظر آنها حضور فرامرزی ایران «تهاجمی» و با هدف «تسلط» بر منطقه بود.
در مقابل، مقامات عالیرتبه ایران و حتی مقامات نظامی این حضور را «تدافعی» و با هدف «تامین امنیت» دانستند و عبارت معروف «اگر در... نجنگیم باید در کرمانشاه و تهران بجنگیم» مورد تاکید قرار گرفت. طرح اینکه هدف ایران از مبارزه با تروریسم در سوریه و عراق یا کمک به متحدان غیردولتیاش نه «تامین امنیت» خود که تسلط بر «منطقه» است ، یک رویکرد با پیوست «رسانهای» در جهت امنیتیسازی چهره ایران برای ساخت ائتلافهای سیاسی و امنیتی در منطقه بود. بهایندلیل، تلاش ایران این شد تا این ذهنیت و برداشت را در خارج و حتی داخل اصلاح کند. سالها قبل که یک گزارش راهبردی اندیشکده امریکایی در جریان بحران یمن و پس از تسلط حوثیها بر پایتخت، با توصیه ضرورت مقابله جدیتر با ایران را میخواندم، غالب استنادهای کتاب به سخنان برخی مقامات غیرمسوول ایرانی خصوصا نمایندگان وقت مجلس درجهت «مصرف داخلی» اما با «پیامد خارجی» بود. ازجمله استناد پرتکرار به جملهای از یک نماینده وقت که امروز هم در پشت این بیلبوردهاست. عبارتی که محور ضدایرانی به بهانه سابقه قبلی این فرد آن را عادی تلقی نکرد و پس از آن هم در بسیاری از تحلیلهای عربی - عبری - غربی علیه ایران تکرار شد. او گفته بود: «اکنون ایران بر چهار پایتخت عربی یعنی بغداد، دمشق، بیروت و صنعا حکومت میکند و این پایتختها در دست ایران است.» این نوع بیانها هم در درون جوامع متحد ایران واکنش میساخت و میسازد و هم استدلال دشمنان و رقبا برای توجیه تقابل با تهران میشد و میشود. به این دلیل حتی در دوره دولت انقلابی مستقر و نیز پس از جنگ اخیر غزه چنین تعابیری به سرعت از سوی حاکمیت رد میشود. اکنون، ایران پس از یک دوره طولانی «صبر راهبردی» مجبور به پاسخی اجتنابناپذیر به رژیم اسراییل شد تا بر «توان بازدارندگی» خود تاکید مجددی کند. دکترین رسمی نظامی و امنیتی ایران همواره دستیابی و توسعه توانمندیهای نظامی بهویژه در حوزه موشکی و پهپادی را مبتنی بر «دفاع» و «تامین امنیت» و نه «تهاجم» و «سلطه» اعلام کرده است. مشخص نیست نصب پرتعداد بیلبوردی که جملهای هدفمند و با نیت مشخص از یک رسانه فکری غربی که تاکید دارد ایران بر منطقه مسلط شده، (و نه اینکه «به دنبال» تسلط بر منطقه است) و از منظر آنها، نتیجه در پس این گزاره اتخاذ راهکار مقابلهجویانه و ائتلافسازی بینالمللی و منطقهای ضد تهران است، آیا ناشی از غفلت و ناآگاهی متصدیان شهری است یا مبتنی بر اهداف تنشزای یک جریان فکری خاص؟! بنابراین باید تاکید کرد که پرداخت ضروری به توان دفاعی ایران برای اطمینان بخشی به جامعه برای ارتقا «حس امنیت» و «غرور ملی» در مقابل تهدیدهای بیرونی و نیز به رخ کشیدن آن در جهت نمایش «بازدارندگی ملی» در ورای مرزها، چیزی متفاوت از افتادن در دام اشاعه ادبیات ضدایرانی است که هدفی جز ایرانهراسی ندارد!
آیا با عدالت نسبتی داریم؟
روزنامه جمهوری اسلامی طی یادداشتی در شماره امروز خود نوشت: براساس احادیث زیادی که از معصومین علیهمالسلام مبنی بر ضرورت محاسبه نفس داریم، لازم است با بررسی کارنامه نظام جمهوری اسلامی به این سوال مهم پاسخ بدهیم که آیا به آنچه اقتضای یک نظام اسلامی است عمل شده یا نه؟ امام خمینی در این زمینه میگفتند:
«تا حالا که این جمهوری اسلامی را همه شما زحمت کشیدید و همه قشرهای ملت متحد شدند با هم و خونها دادند و زحمتها کشیدند و زجرها کشیدند و این سد را شکستند و رای به جمهوری اسلامی هم دادند، برای این نبود که فقط حریف را از میدان در کنند و خودشان به جای او بنشینند. برای این بود که یک رژیم فاسد را تبدیل کنند به یک رژیم صحیح، رژیم عادل که وقتی رژیم عادل تحقق پیدا کرد و احکام اسلام آنطور که باید تحقق پیدا کرد، آن وقت افراد اگر عمل کنند، راه صحیح واقعیت را پیدا میکنند... و ما تا حالا نرسیدهایم به این...» صحیفه امام، جلد 9، صفحه 12.
این سخنرانی در 17 تیرماه 1358 خطاب به جمعی از دانشجویان و کارمندان صورت گرفت که نشان میدهد امام خمینی به عنوان بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی، ارزیابی کارنامه نظام را از همان ابتدا به صورت مستمر لازم میدانستند و اینطور نبود که به نام و عنوان آنچه تاسیس کردهاند قانع باشند و به محتوا و عملکرد کاری نداشته باشند. در همین سخنرانی، ایشان میگویند: «اگر ما با همه زحمتها، با همه خون دادنها به اینجا رسیدیم که جمهوری اسلامی و باز رهایش کنیم تمام کارهایمان هدر رفته، یعنی طاغوت فرق نمیکند که محمدرضا باشد یا من و شما».
قضاوت بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی که بدون تعارف و مجامله با صراحت اعلام کرد ما تا حالا به آنچه مقتضای نظام جمهوری اسلامی است نرسیدهایم، باید برای تمام کارگزاران این نظام از صدر تا ذیل سرمشق باشد. معیار قضاوت را نیز ایشان به روشنی مشخص کرده و گفتهاند رژیم صحیح، رژیم عادل است.
با در دست داشتن همین معیار روشن، ما اکنون میتوانیم به این سوال مهم پاسخ بدهیم که آیا در جمهوری اسلامی ایران به آنچه اقتضای یک نظام اسلامی است عمل میشود یا نه؟
هیچکس، چه در سطح کارگزاران نظام و چه در سطح عموم مردم، تردید ندارد که ما هنوز نتوانستهایم عدالت را در جامعه برقرار کنیم. این، قضاوتی است که از کارگزاران ارشد نظام هم بارها شنیده شده و نمودهای عینی آن نیز در جامعه کاملاً قابل لمس است. ثروت کشور به صورت عادلانه میان مردم تقسیم نمیشود، در ادارات با ارباب رجوع برخورد یکسان صورت نمیگیرد، پارتیبازی در اکثر دستگاهها بشدت رواج دارد، حقوقها، مزایا و امکانات رفاهی به تناسب شایستگیها و نیازهای واقعی پرداخت نمیشوند. بر بخشهای بکارگیری افراد در پستها و تفویض جایگاهها شایستهسالاری رعایت نمیشود، به افراد بلهقربانگو امتیاز داده میشود و افراد منتقد منصف و دلسوز طرد میشوند و...
اینها و بسیاری موارد دیگر نشانههای بارز تبعیض هستند، چیزی که با روح اسلام و نظامی که قرار است با «جمهوریت» و «اسلامیت» اداره شود در تضاد کامل هستند. در جامعهای که حتی با مفسدان اقتصادی برخورد یکسان نمیشود بطوری که یکی را به دلایل خاص از زیر سنگ هم که شده پیدا میکنند و به صُلابه میکشند ولی دیگری را که فساد بزرگتری مرتکب شده تکریم میکنند و در بهترین جایگاه قرارش میدهند، چگونه میتوان باور کرد که عدالت حاکم است؟ در جامعهای که پرونده بزرگترین فساد اقتصادی را به جای آنکه با اولویت بررسی کنند به محاق میبرند و آن را فسادنمائی جلوه میدهند، چگونه میتوان پذیرفت عدالت در حال اجرا شدن است؟ در جامعهای که اهانتکننده به پیشوایان دین را به جای محاکمه بر صدر مینشانند، چگونه میتوان به مردم گفت در حال ساختن بنای رفیع حکومت عدل علی هستیم؟
مردم با مشاهده این بیعدالتیها اگر به این نتیجه برسند که ما کاری غیر از تغییر اسم انجام ندادهایم و هدفمان این بود که محمدرضا پهلوی را کنار بزنیم و خودمان جای او را بگیریم، نمیتوان قضاوتشان را رد کرد. قرار نبود آنهمه شهید بدهیم و آنهمه فداکاری صورت بگیرد و بعد از 45 سال هنوز در پیچ و خمهای تبعیض و بیعدالتی سرگردان باشیم و در عین حال به عدهای اجازه بدهیم چنین وضعیتی را متن عدالت جلوه دهند!
ابعاد مهم سفر رئیسجمهور به پاکستان
حسن بهشتی پور کارشناس مسائل سیاست خارجی طی یادداشتی در شماره امروز ایران با عنوان ابعاد مهم سفر رئیسجمهور به اسلام آباد نوشت: سفر بهنگام رئیس جمهور ایران به پاکستان در شرایط کنونی منطقه حائز وجوه مهمی در زمینه موضوعات اقتصادی و امنیتی است و میتواند ابعاد و پیامدهای مهمی در روند معادلات جاری به دنبال داشته باشد. آقای رئیسی نخستین مقام بلندپایه در سطح رئیس جمهور یک کشور منطقه است که پس از انتخابات اخیر پاکستان و تشکیل دولت جدید، به این کشور سفر کرده است. وجود قرابتهای تاریخی و فرهنگی در کنار پیوندهای عمیق دو کشور در زمینههای سیاسی، اقتصادی و امنیتی سبب شده تا ایران و پاکستان بتوانند بر مشکلات اخیر برآمده از فعالیت گروههای تروریستی در مرزهای مشترک فائق آیند و زمینه را برای سفر رئیس جمهور ایران به اسلام آباد فراهم کنند.
دولت سیزدهم از زمان آغاز به کار خود در روند پیگیری تقویت سیاست همسایگی، اجرای پروژههای اقتصادی و مرزی گستردهای را با پاکستان کلید زد که زمینه توسعه تجارت مرزی و جذب سرمایهگذاری در استانهای همجوار مرزی را ممکن کرده است. گسترش این همکاری که ناظر بر تمرکز دو کشور بر بهرهگیری حداکثری از ظرفیتهای اقتصادی جریان دارد، باعث شده تا مقامهای دو کشور تکمیل پروژه خط لوله گاز ایران - پاکستان را که تا پیش از این به دلیل تحریمهای ایالات متحده به مدت یک دهه در بلاتکلیفی بسر میبرد، در دستور کار قرار دهند. بیتردید این موضوع از محورهای مهم تبادلات آقای رئیسی در سفر به پاکستان خواهد بود. این در حالی است که یکی از عوامل مهم و اثرگذار در رابطه دوجانبه تهران و اسلامآباد، وضعیت ژئوپلیتیک کشورهای عربی منطقه است. در این راستا ازسرگیری رابطه ایران و عربستان به عنوان دو بازیگر مهم منطقه که هر دو با پاکستان رابطه نزدیکی دارند، میتواند سبب کاهش رقابتهای منطقهای و شکلگیری زمینه همگرایی این سه کشور مهم در زمینه تبادلات اقتصادی و انرژی شود. در فضای کنونی عربستان سعودی در کنار امارات و قطر اجرای شمار زیادی از پروژههای چند میلیارد دلاری از طریق سرمایهگذاری در بخشهای مختلف اقتصاد پاکستان را در دستور کار قرار دادهاند در چنین شرایطی هدفگذاری 10 میلیارد دلاری دولت سیزدهم در حوزه مبادلات تجاری با پاکستان از جمله اهداف مهمی است که به نظر میرسد دولت، برنامهای جدی برای تحقق آن در دستور کار قرار داده است. رایزنیهای چهره به چهره آقای رئیسی با دولتمردان جدید پاکستان میتواند فرصت مهمی برای نیل به این هدف مهم اقتصادی و عقب نماندن از بازار رقابتهای تجاری و سرمایهگذاری با پاکستان و محیط پیرامونی باشد.
وجه مهم دیگر سفر رئیس جمهور به پاکستان را باید از منظر امنیتی مورد توجه قرار داد. یکی از مهمترین عواملی که بازیگران تهدیدکننده امنیت در محیط پیرامونی ایران در دستور کار قرار دادهاند، فعال کردن گروههای تروریستی و قاچاقچیان مواد مخدر است؛ گروههایی که به فراخور تحولات و اوجگیری رابطه ایران و پاکستان تلاش کردهاند با اقدامات تروریستی، این رابطه را تحت تأثیر قرار دهند. در چنین فضایی به نظر میرسد که مقامهای ایران و پاکستان عزم خود را برای مدیریت امنیت مرزی جزم کردهاند و اجرای جدی و هوشمندانه تفاهم امنیتی فی مابین را در دستور کار قرار دادهاند. این مهم میتواند مقابله دولت پاکستان با گروههای تروریستی مستقر در خاک این کشور را بیشتر کرده و در فضای جدیتری به مقابله با دشمن مشترک این روزهای منطقه بپردازند.
بی تردید سفرجاری آقای رئیسی به پاکستان زیر سایه درک درست از اقتضائات کنونی منطقه میتواند روند همکاریهای اقتصادی، امنیتی و منطقهای دو کشور را وارد فصل تازهای نماید.